ادامه ی داستان

ساخت وبلاگ

ادامه داستان نويسنده: سيد عرشيا بصام (لقب : رودخان )من (رودخان) يك گروه دارم من وقتى كه ان اتفاق عجيب (بچه هايى كه شلوغ مى كردندرفتن توى گروه (nofar) وبه طور عجيبى ساكت شدند) افتاد تصميم گرفتم كه تحقيق كنم و به كمك دوستم رفتم ودوستم اطلاعاتی به من داده بود : من: سلام اطلاعاتی رو كه دارى بگو؟ ادامه ی داستان...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه ی داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inmashia بازدید : 23 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 18:12

   شروع داستان:                            داستان از اینجا شروع شد که ادامه ی داستان...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه ی داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inmashia بازدید : 122 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت: 0:43

بعد از این همه داستان که براتون گفتیم من و دوستم سعی کردیم به تحقیقاتمون ادامه بدیم و به جا هایی رسیدیممن با بازجویی هایی از یکی از همگروهی هایش که به ادامه ی داستان...ادامه مطلب
ما را در سایت ادامه ی داستان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : inmashia بازدید : 99 تاريخ : چهارشنبه 2 اسفند 1396 ساعت: 0:43